تحولی دوباره
چه زیباست حس آغازی دوباره تولدی دوباره بودن دوباره کوروش عزیزم می خواهم بدانی آمدنت چگونه عادت بودنم را بر هم زد و مرا به یاد خودم به یاد عشق به یاد بوهای گم شده ی گلهای اطلسی و شب بو به یاد شمعدانی های معصوم باغچه ی کودکی ام و به یاد زندگی ای که گه گاه روی طاقچه ی عادت از یادم می رفت انداخت. می خواهم بدانی وقتی در ٥/٣/٩١ بین هوش و بی هوشی تو را زنده تر و بیدارتر از نه ماه گذشته در کنارم دیدم و حس کردم انگار یکبار دیگر خدای مهربان تمام زندگی_تمام زیباییها_تمام گلها_تمام درختان_و تمام یک مادر را به من...
نویسنده :
مامان ملی و کوروش
10:02